خدایا من عزیزی دارم دو سه تا کوچه ز ما دورتر است

تو به نازش دار

تو به یادش دار

تو بدارش عزیز

آنچنان خنده کند که ز غم دور شود

آنچنان عشق در آغوش بگیرد او را که گل یاس ز شوقش ، گریان گردد

منکه دورم از او ولی تو ای خدایا

کنارش باش

پناهش باش

بدارش عاشق

من عزیزی دارم که غم دوری از او

روزگارم را سنگین کرده است

من عزیزی دارم که هوای نفسش مستم کرد

بی خودم کرد ز خود

من عزیزی دارم که همه عمر امیدم به دیدارش رفت

پس خدایا نگهدارش باش .


تنها