فروغ نامه

دفتری است از جنس دلتنگی

۶ مطلب با موضوع «شعر نوشته» ثبت شده است

خنده های مصنوعی

این خنده هایم را نبین پشتم به گریه های شبانه ام گرم است .

شبانه ایی پر از هق هق خفته در گلو

شبانه هایی پر از خالی ...

پر از هیچ ....

پر از تنهایی


تنها

۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۷ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فروغ بختیاری

زغال فروش

دست دلم به لرزه میافتد

پای دلم میلنگد

چشم دلم کور میشود

وقتی دوباره یادم میافتد که تو دیگر نیستی .

آری نیستی و نبودنت خانه دلم را به آتش میکشد و من میسوزم و میسازم با نبودنت .

آری

من سالهاست که زغال فروش دل سوخته خودم شده ام .


تنها

۰۱ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۳ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فروغ بختیاری

آرزو


گریه های امروز را بیاد نمی آوری وقتی دلت پراز خنده های فردا باشد

و من با گریه هایم از خنده هایت دلشادم

چه دشواری زیبایی است دیدن خندهایی که آرزویش را داشتی اما اکنون مال تو نیست.


تنها

۳۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۵۷ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فروغ بختیاری

خدایا من عزیزی دارم ...

خدایا من عزیزی دارم دو سه تا کوچه ز ما دورتر است

تو به نازش دار

تو به یادش دار

تو بدارش عزیز

آنچنان خنده کند که ز غم دور شود

آنچنان عشق در آغوش بگیرد او را که گل یاس ز شوقش ، گریان گردد

منکه دورم از او ولی تو ای خدایا

کنارش باش

پناهش باش

بدارش عاشق

من عزیزی دارم که غم دوری از او

روزگارم را سنگین کرده است

من عزیزی دارم که هوای نفسش مستم کرد

بی خودم کرد ز خود

من عزیزی دارم که همه عمر امیدم به دیدارش رفت

پس خدایا نگهدارش باش .


تنها

۳۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۳۶ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فروغ بختیاری

...


حالم را نپرس . مگر حال بی تو بودن هم علامت سوال دارد ؟

حالم بی تو هیچ است هیچ ....

تنها

۰۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۱۱ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فروغ بختیاری

دلتنگی

دلتنگی

گاهی حتی کنارم نشستی ولی باز دلم تنگ میشه

گمونم قراره دلم باز تنها بشه

خدایا کجای این قصه بد چیده شده که هر دفعه یکجای اون کم میشه

برای یکبار هم شده با لبهات بگو ، دل تو برای منم تنگ میشه

اصلا نه نگو بذار من بگم

حرف رفتن نزن حسابی دلم میشکنه

مگر زندگی بی تو معنا میشه ؟

خدایا.... کجای احساس من مبهم که عشقم هنوزم پر از ماتم


تنها

۲۸ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۰۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فروغ بختیاری