دیگر نه مرا میبینی نه اشکهایم را

اینقدر اشکهایم برایت بی ارزش شده اند که دیگر دلت هم بحالم نمیسوزد !

یادت هست گفته بودی طاقت دیدن اشکهایم را نداری ، پس چرا حالا سیل اشکهایم مایه خنده تو شده ؟!

بی انصاف قلبم از درد به خود میپیچد دوباره دستهایم را بگیر .....